نجات ۳۸ مسافر جزیره خارگ از خطر غرق شدن

ساخت وبلاگ
امروز شانزدهم اردیبهشت ماه، علی آقای بشیری رسماً به جمع بازنشسته ها پیوست و تا آخرین روز هم متعهدانه و پرتلاش رد پایش را در مجتمع بندری نگین مانا کرد. به همین مناسبت به رسم هم صحبتی با پیشکسوتان ارجمند اداره کل و رسالت این وبگاه همدلی، پای صحبت های ایشان نشسته ام تا از روزهای آغازین در اداره تا به اکنون برایمان بگوید. انگار همین دیروز بود. دی ماه ۱۳۶۸، دو ماهی بود که تازه خدمت سربازی را به پایان رسانده و دوران نامزدی را سپری می کردم.یک روز حاجی شمشیری بهم گفت: میری راننده بیمارستان نیروگاه اتمی بشی؟ گفتم مشکلی نیست.خلاصه بصورت قراردادی شدیم راننده بیمارستان. آن هم ۲۴ساعت کار و ۴۸ساعت استراحت. روزهای استراحت هم روی وانتی که پدرم داشت، کار می‌کردم. دوسه ماهی بود که مشغول بودم که یک روز حاجی شمشیری گفت اگه شش ماه جبهه یا جانبازی داشته باشی، اداره بندر می خواد استخدام کنه.من اون زمان نمی دونستم جانباز چیه و به کی میگن جانباز. به حاجی گفتم من یکسال و خورده ای جبهه دارم ولی فقط از نظر مدرکی تنها ۷ماه جبهه دارم. توی جبهه هم مجروح شده ام و توی برگه مجروحیتم موج انفجار و ترکش در سر و پارگی پرده گوش ذکر شده و باید برم اهواز بیمارستان سیدالشهدا مدارکم را بیارم. ولی توی پرونده بسیج یه برگه مجروحیت هست.حاجی بهم گفت سریع برو نامه از بسیج بگیر و بیار. رفتم و معرفی نامه گرفتم. یادم میاد اون روز سه شنبه مورخ ۱۳۶۹/۰۱/۲۸ بود و من رفتم معرفی نامه گرفتم و مدارک شناسایی هم پیوستش کردم و دادم حاجی.روز جمعه که رفتم منزل حاجی، حاجی بهم گفت فردا شنبه ۱۳۶۹/۰۲/۰۱ بیا اداره.شنبه رفتم اداره بنادر و کشتیرانی. اون زمان ساختمان اداری اداره کل دقیقا روبروی عمارت ایرانی قبل از انبار بود. ساختمان اداره ثبت شناو نجات ۳۸ مسافر جزیره خارگ از خطر غرق شدن...
ما را در سایت نجات ۳۸ مسافر جزیره خارگ از خطر غرق شدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bushehrcontrol بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 18 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:41